کد مطلب:315282 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200

شفای دختری که بیماری صرع داشت
شیخ محمد شماع یكی از خادمان حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام كرامتی را برایم این گونه نقل كرد:

در سال 1390 هجری قمری در روز هفتم صفر كه مصادف با شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بود، مرد بزرگ سالی كه همراهش دختر جوانی بود به نزد من آمد. آن دختر از بیماری صرع (بیماری كه انسان از خود بی خود می شود) رنج می برد.

آن مرد از من خواست كه همراهش به حرم بیایم و دختر را به ضریح مطهر حضرت عباس علیه السلام ببندم. این مرض صرع در سالی چند مرتبه او را می گرفته.

گفتم: ان شاء الله خداوند به بركت حضرت عباس علیه السلام او را شفا می دهد.

سپس وارد حرم شدیم و بعد از ادای مراسم زیارت دختر را به ضریح مطهر بستم و لحظاتی دعا كردم و دست های خود را به سوی آسمان بلند نمودم و از خداوند به خاطر مقام و مرتبه ی حضرت عباس علیه السلام طلب شفا نمودم.

پس از مدت كمی پدر دختر از من خواست كه به شهر خود بازگردد و از من شماره تلفن خواست.

یك سال از ماجرا گذشت، هم چنان كه من در منزل خواب بودم، دخترم مرا صدا زد و گفت: تلفن شما را می خواهد.

تلفن را برداشتم، دیدم مردی سلام گرمی كرد و گفت: من عمران بن حمادی از شهر دیوانیه (یكی از شهرهای عراق) هستم.

گفتم: بفرمایید.

گفت: آقا! مرا نمی شناسی؟



[ صفحه 545]



گفتم: نه.

گفت: من همان كسی هستم كه سال گذشته به اتفاق دخترم - كه مبتلا به صرع بود - به كربلا آمدم.

به او خوش آمد گفتم.

او گفت: الآن من در حرم حضرت اباالفضل علیه السلام چشم به راه شما هستم.

همین كه به حرم رسیدم مرا صدا زد. پس از سلام و احوال پرسی از سلامتی دختر گفت كه به خیر و خوشی دیگر آن مرض از او رفع شد و من شكر خدای را به جا آوردم و گفتم: این از بركات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می باشد.

سپس مبلغی پول درآورد و به من داد و گفت: خواهش می كنم این مبلغ را به عنوان هدیه به مناسبت شفای این دختر از من قبول نما و من جز این دختر، بچه ی دیگری ندارم. [1] .


[1] همان ص 60 تا 61.